در این فستیوال که هرساله در لندن برگزار میشود آثار سینمایی جنایی برتر تولید شده در سال در حوزه جنایی به انتخاب منتقدان به نمایش در میآید. همچنین بهترین سریالهای تلویزیونی که با موضوع جنایت ساخته شدهاند در این فستیوال بررسی میشوند.
فیلم سینمایی Taken یا ربوده شده از فیلمهای منتخب برای نمایش در افتتاحیه فستیوال امسال است. همچنین سریال جاسوسان یا Spooks بهعنوان بهترین سریال جنایی سال گذشته در این فستیوال مورد بررسی قرار میگیرد. روزنامه تایمز در گفتوگویی با کریستوفر فولر - نویسنده آثار جنایی- به بررسی ویژگی فیلمهای سینمایی جنایی پرداخته و 10 فیلم برتر سینمای جنایی را به انتخاب این نویسنده معرفی کرده است.
فیلمهای جنایی تاکنون راهی طولانی راپیمودهاند اما با وجود گذشت زمانی بیش از یک قرن، خط اصلی داستانی این فیلمها هنوز تغییر چندانی نکرده است.
فیلم «سرقت بزرگ در قطار» در سال 1903 را شاید بتوان نخستین فیلم جنایی تاریخ سینما نامید. از آن زمان به بعد خطی میان خوب و بد کشیده شد و بازیگران در این نقشها قرار گرفتند. نامشخص بودن مرز میان خوب و بد موجب شده که این ژانر همچنان برای مخاطبان و فیلم سازان جذاب باشد.
با افتتاح هفتمین دوره فستیوال فیلمهای جنایی TCM در لندن به نظر میرسد که این خط بیش از پیش مبهمتر باشد.
قواعدی برای ساخت یک فیلم جنایی وجود دارد. ابتدا باید یک عمل در خور مجازات اتفاق بیفتد. پس از آن ما شاهد پیامدهای آن هستیم و مجرمان را دنبال میکنیم. جانیان چند دسته هستند: جانیان نجیب و آرام(هدف وحشیانه)، دزدانی که بیننده را مسحور خود میکنند (پرونده توماس کراون)، زنان فریبنده (غرامت مضاعف)، مقصرانی که بیگناه به نظر میرسند (یک نقشه ساده)، گانگسترهای آبرومند(فردای بهتر) وجانیان بیرحمی که پشیمان نمیشوند(هانیبال).
در بسیاری موارد نقشهها نقش بر آب میشود. قاتلانی که بیش از حد بهخود اعتماد داشته باشند در دادگاهها به دام عدالت میافتند. بیگناهان تحمل خواهند کرد و برخی انتقام میگیرند و قهرمانان داستان نیز کسانی هستند که جانیان را دستگیر و تحویل دهند و اما نکته مهم در این آثار این است که باید سؤالهای بیجوابی در آخر باقی بماند.
البته نه همانند آنچه در فیلم یک خواب بزرگ با بازی همفری بوگارت رخ داد. به اعتقاد منتقدان سه نفر را باید سردسته فیلمهای جنایی دانست:آلفرد هیچکاک، برادران کوئن ومارتین اسکورسیزی. هیچکاک مکانیسم مظنونبودن را دوست دارد. بیننده آثار هیچکاک میداند که جنایتکاران او میگریزند. در فیلم طناب، زوج جنایتکار جنایت را کامل انجام میدهند؛ در فیلم « ام را نشانه بگیر» ری میلاند توسط همکارش زنش را خفه میکند؛ در «بیگانگان در قطار» قاتلان جای یکدیگر را میگیرند؛ مارنی نیز علاقه به دزدی دارد و همکارانش را میدزدد. ضمن اینکه زنان همیشه یک پای ثابت آثار هیچکاک هستند.
در مقابل هیچکاک، اسکورسیزی علاقهای به زنان ندارد. او همانند هیچکاک زنان را وارد داستان جنایی خود نمیکند. زنان در جنایتکاران اسکورسیزی نقش برهم زننده اعصاب آنها را دارند؛ مانند فیلم رفقای خوب. در همین جا باید به دو بازیگری که الگوی بازیگران در فیلمهای جنایی شدند اشاره کرد؛ رابرت دنیرو یار قدیمی اسکورسیزی و آل پاچینو که همین نقش را در آثار دیپالما داشت.
این دو در فیلم «مخمصه» ساخته مایکل مان در برابر هم بازی کردند اما در بیشتر صحنهها در کنار هم نبودند تا اینکه در فیلم قتل عادلانه توانستند در کنار هم باشند و اینگونه مشتاقان را به سینماها بکشانند. برادران کوئن قواعد سادهتری در آثار جنایی دارند ضمن اینکه نبض تماشاگر را شناختهاند و میدانند که بیننده میخواهد بیشتر از بازیگران بداند. به همین دلیل هم زمانی که بازیگر اثری را در صحنه جرم باقی میگذارد بیننده ناخودآگاه فریاد میزند:برش دار احمق!
فیلمهای جنایی اکنون پیچیدهترند و زرق و برق بیشتری دارند اما واقعیت این است که آثار سیاه و سفید سینمای جنایی صحنههای تأثیرگذار بیشتری داشتند.
10 فیلم برتر سینمای جنایی
سکوت برهها(1991)
همه جانی بیرحم دکتر هانیبال لکتر را به یاد میآورند اما عجیبتر همدردی قوی زن داستان است که قتلهای سریالی را دنبال میکند. هنرمندی اسطورههایی چون جودی فاستر (در نقش کلاریس استارلینگ) و آنتونی هاپکینز (در نقش هانیبال لکتر) فیلم را آنچنان زیبا کرده که بتواند چندین اسکار (مثل اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای جودی فاستر و بهترین بازیگر مرد برای آنتونی هاپکینز) را یکجا از آن خود کند. این فیلم یکی از آن فیلمهایی است که در تاریخ سینمای جهان جاودان است و با پیشرفت روزافزون مطمئنا هیچگاه کهنه نخواهد شد.
تاریکی در تالین(1993)
نقشه هوشمندانه برای گرفتن قدرت در پایتخت استونی برای دزدیدن شمش طلا؛ فیلمی از سینمای استونی که لحنی کمدی نیز دارد.
ترانسپورتر(2002)
جان استاتهام همه چیز را به هرجایی تحویل میدهد اما درون این جعبهها چیست؟او نمیتواند در این مورد سؤالی کند. لوک بسون نویسنده این تریلر جنایی است که ساخت آن ادامه پیدا کرد.
مظنونین همیشگی(1995)
این داستان پیچیده و بی نقص، داستانی از مقابله جانیان و نیروهای پلیس است که شما پس از دیدن آن میخواهید دوباره فیلم را ببینید و دیدن دوباره فیلم برای شما لذت بیشتری دارد.
برایان سینگر در این فیلم با هوشمندی بیننده را به خود جلب میکند. فیلم، روایت داستان اعترافات یک تبهکار باهوش طی باز پرسی در اداره پلیس است که داستانی جذاب برای تماشا بهوجود آورده است. سیر بیان اتفاقات، در قالب فلش بکهای خوب به ما نشان داده میشود.
فریبی و بین(1974)
آلن آرکین و جیمز کان دو پلیس سانفرانسیسکو هستند که یک هدف مشترک دارند و میخواهند رئیس هواپیماربایان را دستگیر کنند.
روزی روزگاری در آمریکا(1984)
فیلم شسته رفته و حماسی سرجیولئونه، که چندین دهه از سرگذشت شخصیتهای داستانش را به تصویر میکشد. رابرت دنیرو در این فیلم یک گانگستر به تمام معنی بود.
فارگو(1996)
نمونهای عالی از یک پلیس دوست داشتنی. این فیلم درباره مردی است که یک روز به فارگو میرود تا از دو آدم ربا بخواهد همسرش را ربوده و از پدرزنش اخاذی کنند.
کوئنها این داستان جنایی برگرفته از واقعیت را در فضای مرموز و عجیب خاص خودشان روایت کردهاند.
سگهای انباری(1992)
فیلمی اکشن و جنایی و سرشار از صحنههای خونریزی کاری از کوئنتین تارانتینو که شخصیتپردازی حرفهای، آن را به یک نمایشنامه در صحنه تئاتر شبیه کرده است.
شهر گوشخراش(2006)
فیلمی از کارگردان ایسلندی بالتازار کورماکور که سرشار از صحنههای تعقیب و گریز و خونریزی است. یک تریلر کارآگاهی پیچیده و پرپیچ و خم که موضوع سوءاستفاده از اطلاعات ژنتیک را محور خود قرار داده و با مهارت کارگردانی شده است.
مرگ شیلا(1973)
فیلمی جنایی که در سواحل فرانسه اتفاق میافتد. داستانی که 6 مظنون دارد. نویسنده داستان استفان سادهایم تمام سرنخها را میدهد و داستانی را به وجود میآورد که همه چیز در آن غیرمنتظره است.